کوهستان سرد (Cold Mountain)
کوهستان سرد (Cold mountain) روایتگر زندگی اینمان (جود لاو) و آدا (نیکول کیدمن) است که علیرناراحتی میل باطنیشان (شبیه بیشتر مردم)، سرنوشت زندگیشان جنگ و خونریزی عجین شده و زمان سخت و رقّتباری از ترس، خشم ، اضطراب ، ناامیدی و از تمام مهمتر، انتظاری نومیدانه (که از تمهای اصلی فیلم دیدنی است) را برایشان رقم میزند.
نقشه سایت
اینمان، سرباز جوانی که به رغـم جآسان شدیدی که در جنگ برداشته، سفر اُدیسهواری را در تلاش برای رسیدن بـه خانهاش در کوهستان سرد (شمال کالیفرنیا) شروع میکند؛ سفری زیاد ، مشقتبار و خستهکننده که امید رسیدن و دیدار دوباره نامزدش «آدا» تحمّلپذیر شده است. در نبود اینمان، آدا که دختری حسّاس و بیتجربه است، با دختری جسور و خودساخته بـه نام روبی (رنه زلوگر) آشنا می شود؛ کسی که راه و رسم زندگی در طبیعت وحشی کوهستان و محیط ناامن زمان جنگ و نحوه اداره مزرعه پدرش را آدا میآموزد و رنج سالهای تنهایی و انتظار و جنگ را او تقسیم میکند. سرانجام، اینمان بـه خانه میرسد؛ امّا خوشبختی آنان زمان بسیاری دوام نمیآورد؛ چرا که سرنوشت، گیم دیگری برایشان رقم زده است.
کوهستان سرد، فیلم جالب ستارههاست: جود لاو، نیکول کیدمن، رنه زلوگر و … به نویسندگی و کارگردانی، آنتونی مینگلا (کارگردان فیلـم هایی چون: «بیمار انگلیسی» و «آقای ریپلی با استعداد»)؛ امّا علیرناراحتی حضور پر تعداد ستارهها و حتّی گیم درخشان برخی از آنها و چنین صحنههای فوق العاده قشنگ ی طبیعت کوهستان، تصویربرداری و موسیقی تأثیرگذار فیلـم ، کوهستان سرد، همچنان فیلم دیدنی ی بسیار زیاد و تا میزانی کلیشهای با روایتی است تکراری از تم همیشگی عشق و جنگ. نکته دیدنی و نوآورانه فیلم جالب ، عبور از رنجها و زشتیهای جنگ و پناه بردن به طبیعت بکر و زیبا ی کوهستان است؛ تنها پدیدهای که بر خلاف جنگ و حتّی عشق، همواره ماندگار و پابرجاست.
فقط شخصیتی که بازی فوق العاده رنه زلوگر، بـه یآدم اندنی و باورپذیر بود، نقش روبی، رفیق آدا بود که گیم درخشان و جالبش، به سرمای طاقتفرسای کوهستان سرد، گرما میبخشید و باعث ترغیب مخاطب، به تماشای ادامه فیلم جذاب میشد.
صحنه فوق العاده زیبا ی انتها فیلم زیبا ، از تأثیرگذارترین سکانسهای فیلم جذاب بود؛ زمانی که آدا بعد از مرگ اینمان، در مزرعه سرسبز و زیبا ی پدر، همراه فرزندش حضور دارند. در این سکانس است که زیبا یی زندگی و آرامش طبیعت بکر کوهستان، به معنای واقعیاش در چهره آدا، موج می زند؛ زنی که اکنون حتّی از چهرهاش هم میتوان متوجّه تغییرات مهم شخصیت او، از زنی وابسته و حسّاس، آدم ی خودساخته، رنج کشیده که همه خاطرات تلخ قدیم را پشت سر گذاشته و راه زندگی و امید را از طبیعت فراگر فته و سرشار از اشتیاق اینده، چشـم دوخته است.
خلاصه نقد «شیکاگو سان تایمز»؛ راجر ابرت
اینمان، شاهد یکی از مهیبترین نبردهای جنگ است؛ نبردی که در صحنهای فوق العاده شکل میگیرد و از این بابت باید کارگردان و طرّاح صحنه شاد باش گفت. یعنی صحنهای که در آن، تونلی زیر خطوط متّحدین حفر میکنند و مواد منفجره زیادی در آن محل، تعبیه و منفجر میکنند. در این صحنه، اینمان برای نجات یک دوست، جان خود را بـه تهدید میاندازد که چندان عاقلانه بـه نظر نمیرسد، همان گونه که زنده ماندنش هم بعید نظر می اید، و زمانی که طبق خواسته آخرین نامه آدا تصمیم میگیرد که از صحنه جنگ بگریزد هم تعجّببرانگیز نیست.
سفر زیاد اینمان به سوی کوهستان سرد، اُدیسه هومر، مقایسه شده است، بخصوص بخشهایی که شخصیتهای افسانهای و اغواگر در خلال راه بازگشت بـه خانه مواجه میشود؛ امّا در فیلم زیبا ی که دو اسطوره اصلی آن از شروع فیلم دیدنی بـه سختی یکدیگر ملاقات میکنند، این رشته زیاد حوادث و ماجراها میتواند هشدار دهنده باشد که: ایا تجدید دیدار دوباره آنها قرار است در سن پیری رخ دهد؟ نکات جذّاب بسیاری برای لذّت بردن از این فیلم زیبا وجود دارد که هر کدام از آنها بـه صورت مجزّا قابل تحسیناند، هر چند که فیلم دیدنی ، از فقدان انسجام و کلّیت رنج میبرد.
با انتها پیدا کردن فیلم جالب ، شما هنرمندی و تلاش سخت سازندگان و بازیگران اثر را تحسین میکنید؛ امّا متعجب خواهید شد که چطور چنین سناریویی برای ساخت یک فیلم جالب ، در نظر گرفته شده است؛ سناریویی که جریان نیست، بلکه بیشتر، شبیه یک ایده و طرح است.
خلاصه نقد «نیویورکر»؛ دیوید دنبای
کوهستان سرد، تلاش ی است جسورانه در جهت بـه تصویر کشیدن اثری حماسی تمام تلخیها و پیچیدگیها، آشفتگیها و عواقب جنگ و بیقانونی ناشی از آن و هم چنین زندگی از گسیختهای که ورای خطوط جبهههای جنگ، در فضای نامطلوب و آشفتهای شکل میگیرد.
اینمان، سرباز جوانی که بـه شدّتْ زخمی شده و از نظر روحی نیز سختی آسیب دیده و انتهای خط رسیده است، تصمیم به ترک گروهان میگیرد و راه برگشت به شهر زادگاهش در کارولینای شمالی و نزد آدا، زن جوانی که خیلی نمیشناسد، امّا عاشق او شده است، را در پیش میگیرد. در راه بازگشت به خانه، با یکسری حوادث و ماجراهای وحشتزا مواجه میشود. در همین حال، آدا نیز با کمکهای زنی جسور، قوی و خودساخ