نقد ارزیابی فیلم جذاب آذر، شهدخت، پرویز و دیگران
دانلود فیلم جدید با لینک مستقیم
منتقد: روزبه جعفری
آذر، شهدخت، پرویز دیگران ، تاثیر کارگردانی است که ادعای سینما دارد . در دانشکده درسِ کارگردانی میدهد، و ادعای تحلیلِ سینمایی دارد . اما فیلـم به قدری بد پا در هواست که به راحتی میتوان نادیدهاش گرفت . بنده رمان همسر محترم کارگردان را نخواندهام، ولی چیزی که معین است این است که ادبیات بر روی فیلـم سنگینی میکند . این امر کاربر زیاد نریشن نیست . زیرا هر نریشنی، دال بر غیرسینمایی بودن نیست. نریشن بیانِ ذهنی مسائل ی است که عکس به تنهایی از ساختنشان عاجز است . نریشن زمانی سینمایی است، که ما در عین حال که میشنویم، روایتِ بصری آن شنیدهها را بر روی تصویر ببینیم. حالت بدِ نریشن، زمانی است که ما احیاینا تفسیر عکس های را در قالب کلمات بنشویم . ولی ” آذر.. ” از این پارا فراتر میگذارد، و در اکثر سکانسهای نریشن، ما عکسهایی مجهول و بی خاصیت را میبینیم، و نریشنی را میشنویم که مهم ترین نقاطِ درام را روایت میکند . برای مثال دوربین دورِ راهپله تراکینگ کرین میکند ما همراهِ با این کرین بی معنا، میفهمیم که فلان شخصیت کیست و چه جریان در قدیم و آینده خواهد داشت! اساسِ فیلم زیبا نه بر اساسِ روایت بصری، میزان سن دکوپاژ، که براساسِ کلام است . نمونهها زیاد اند . مانند جایی که پرویز و دخترش به کوهستان رفتهاند. دوربین بارها در نمای لانگ شات میایستد، ما کاراکترهایی را از دور میبینیم که آرام آرام حرکت میکنند و ولوم دیالوگ گفتنشان به گوش میرسد! بدون هیچ کاتی. بدون هیچ میزان سن دکوپاژی . بدون هیچ اکت ری اکتی. در این حالت است که نه لانگ شات معنا دارد ، نه مدیوم شاتها. نه کلوزآپ معنا دارد نه مسترشات . هیچ چیز با اهمیت نیست! زیرا این کلام است که دارد روایت میکند . یا باز جایی دیگر را در نظر بگیرید، که تمام اهالی خانواده دورِ سفر ه نشسته اند . دوربین از انتهای سفر ه، شروع به حرکت میکند آرام آرام عرضِ آن را طی میکند . و ما در این حرکتِ باز بی معنای دوربین، نریشن آذر را در مورد دلایل میل کردن یا نمیل کردن کباب میشنویم! به این امر اضافه بکنید انبوه دیالوگهای بی معنا زائد را . صرفا دو نمونه را اینجا ذکر میکنم. بعد از دعوای ابتداییِ فیلم دیدنی ، آذر به همراه برادرش به سمت مادر حرکت میکنند . در مسیر مدام دیالوگهایی تکراری را از آنچه که خود قبلا شاهدش بودیم میشنویم! آنها به خانه باغ میرسند باز با رسدین آنها – مشتی شخصیتِ زائد دیگر! – همان دیالوگها و همان مسائل ی که قبلا شاهدشان بودیم، باز در ماشین برادر شنیده بودیم، تکرار میشود . ولی این دورِ تکرار اطلاعات تمام نشده! زیرا در میمونگیم پرویز، ارتباط مجدد تلفنی آنها در همان شب با پرویز، استرس شهدخت برای پرویز و ..باز هم همان اطلاعات همان دیالوگهای تکراری – که در ابتدای فیلـم شاهدشان بودیم را – میبینیم میشنویم!
این امر به همین شکل ادامه دارد، تا نیمه ابتدایی فیلم دیدنی . یعنی زمانی که آذر، راز جدا شدنِ خود را به مادر میگوید . یعنی تا نیمه ابتدایی، ما صرفا نیم خط جریان شنیدهایم، و انبوه سکانسی که همان نیم خط را با پرگوییِ هرچه تمام تر تکرار کرده اند! بدون هیچ سود عایدی. فیلم زیبا ساز از روایتِ زن شوهر پیر شروع میکند، و درست در نیمه، یعنی در جایی که دیگر خود از تکرارِ وقایع خسته شده، قصهاش به طور کامل به زمین نشسته، شروع به گفتن داستانی دیگر میکند! یعنی جریان آذر و ماجراهایش. از اینجا دیگر جریان نیمه اول کاملا رها شده، گویا با یک فیلم جذاب ی رو به رو هستیم! واقعا باعث تاسف است که برنده سیمرغ بهترین فیلم زیبا نامه جشنواره فجر، آشکارا فیلم زیبا نامه ای مبتدیانه دوپاره را دارد . فیلـم از نیمه داستانِ دیگری را میگوید . پدر آشتی کرده و به جمع خانواده در باغ برمیگردد. ولی فیلـم سازِ ما که نمیخواهد احیاینا موضعی در مورد مسئله مهم ِ اخلاقی- اجتماعی و روحی ِ آذر اتخاذ نماید ، سکوت کرده و در موضعِ ریاکارانه بی طرف قرار میگیرد! فیلم دیدنی ساز هیچ چیز نمیگوید، به همین شکل مسئله مهم ِ آذر، به شوخیِ تمام عیار نزدیک میشود، تا یک مسئله جدی داخلی . فیلم جذاب ساز این مساله را با مراسم کباب میل کردن ، به رخ کشیدنِ کلیشهای زندگی آسان باغبان ، و. یکی دوبار کوه رفتن تمام میکند! تمام خوش شاد کباب میخورند و دختر هم مسلما مشکلی دیگر نخواهد داشت! این است فیلـم سازیِ بی مسئولیت و باری به هر جهت. حال که دوباره داستان فیلم دیدنی ساز به زمین خورده، او سراغ داستانِ دیگر میرود . یعنی عاشق شدن آذر آن مردی که رامبد جوان نقشش را گیم میکند . دقت بکنید که چقدر پرداخت این خرده پیرنگ دم دستی است . آنها یک بار با نیز به کوه میروند، ولی کلِ جریان کوه رفتنشان را میتوان حذف کرد . انبوهی دیالوگ بی خاصیت، و نگاههای سردی که معلوم نیست فلسفه وجودیشان چیست!
فیلم جالب قرار است ملودرام باشد اما بلد نیست ملوردام را! نه گرمای روابط را بلد است در بیارود- با سفر ه پهن کردن و چند شوخی کردن گرمی به وجود نمیآید – نه شخصیتی به وجود میآورد، نه هیچ حسی . به یقین همه کاراکترها آنتی سمپات می باشند . هیچ یک اندکی همد ی برنمیانگیزند . فیلـم نامه هم ساختارِ خرده پیرنگ دارد، در زمینه پرداخت خرده پیرنگها دارای ضعفهای مهم است، که آن را عرض کردم . “آذر.. ” ، هم در کارگردانی، هم در فیلم جالب نامه، در ساختار، نیز در روایت و بازیها – به جز گیم فوق العاده مهدی فخیم زاده- دچار اشکالات و تناقضات بسیار بزرگی است . ” آذر.. ” به شدت فیلم جالب بدی است که میتوان به طورِ کامل نادیدهاش گرفت . کاملا معین است که ما با فیلم جالب ِ دورهمی و خانوادگی رو به رو هستیم . فیلم زیبا ی که فیلم دیدنی ساز میترسد فیلم جالب ش بالاتر از رمان همسرش قرار بگیرد. تا نکند دلِ همسر مهربان بکشند ناآسان شود! ( این امر نه فقط در کلیتِ فیلـم قابل مشاهده است، بلکه خودِ کارگردان در مصاحبهای به همین با اهمیت اعتراف کرده ! که این یعنی تاسف زیادتری که باید خورد..)
منبع: سایت نقد فارسی